اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

ملهم

کیهانشناسان، قومی که تمام نمیشوند:

پس از یک و ماه و نیم مصاحبت هر روزه با این مخلوقات، فهمم شد که بسان کودکی هستند مترصد لعبت زیبا و فاخری در دست کودک دانای دیگر. از پی تصاحب آن به هزاران حیلت، سعی بلامحلی در بهره از آن میکنند. لیک چون دانشش را ندارند، یا نابودش میکنند و یا در چاله‌ای رها. این رویه برخلاف ریسمان دوستانست که خود را ورای طبقه کارگری گرانش میدانند. همین لطف ریسمانیهاست که عیسای فیزیک را به کیش خویش میگذارد و موسایش را هم به کیش خویش.

خدایا، لعبت گرانش را تا میزانش در قیامت فیزیک، از شهود کیهانشناسان مصون دار، آمین.

دردا و حسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد