شاید هم نمیدانست ریحانه به اندازه همه کتابهای نخوانده نادانست.
آنجا ببر مرا که شرابم نمیبرد
فارغ از آنکه سخن پایان قلم باشد و یا قلم پایان سخن،
تنها هوس اینروزها نه سخن ، که لغزاندن گچ بر تختهایست.
میترسم از نشانههایی که در مقابل باورهایم ظهور میکنند.
مگر نگفته بودند
... إنْ کانَ وَعْدُ رَبًِنا لَمَفْعُولا