نمیدانم ناخوشایندی اتفاقات متواتر این سی و چند روز حقیقیست یا در نگاه ریحانه اشکالیست.
صبح حافظ میگفت:
آقای دکتر،
شریعتی که از ذبح اخلاق به پایش جان گرفته باشد، جز آنچه امیرکلام پوستین وارونهاش خواند چیست؟
مگر نه اینکه محمد امین گفت إنّما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأخْلاقْ.
و مگر جز برای اخلاق شمشیر علی در برابر مکر عاص در نیام رفت؟
شاید هم بیثمری این کلمات از آنست که فارغ از اجزاء مجموعه مرادند.
شاید هم گوی بیانی برای ریحان تقدیر نشده.
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد ...
وقتی نبودنت اختلالی میرا هم بر تعادل سیستم وارد نمیکند، بر بودنت دوباره تامّل کن ریحانه.
خلاصه اینروزها:
برای ریحانه و ریحان توان مبارزه نمانده،
یکی را معاف کن.
مهمّست که خود را به شنیدن دعوت کنیم و شنونده را به سخن.
مهمّست.
هروقت خوش که دست دهد مغتنم شمار