اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

شنبه چهارم

این صحنه، چیزی جز پرواز رایت‌فلایر در خانواده A320 ها نیست.
حتی سختتر از جنگ گلادیتاوری، تنها ۵۹ ثانیه.

نداند بجز ذات پروردگار
که فردا چه بازی کند روزگار

مَرِساد

حال که بر گرد این میز نشستیم، از تنها دلیل بشنو:

دیدن مکرّر روزهای سعدیه و شبهای حافظیه

شاید عطر این نرگسها آمینی باشد بر تنها امید دیرینه ریحان.

آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند

مزله

جدای از پندار تو،
به حقیقت ریحان بر لبه ایمانست.

تازیان را غم احوال گران‌باران نیست

لَدُنْکَ

تو بگو،
در کجای این پوستین وارونه میتوان جست شهره‌ ربذه را؟

QG

غم فراغ ریحان تشنه دانش، ورای حد تقریرست،
لیک رندانه،

باغ تفرّجست و بس، میوه نمیدهد به کس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش

فیزیک

تردید در ترک این معشوقه تا به کی؟

بی‌کشش کوشش عاشق به مقامی نرسد
فارغ از سعی بود سالک اگر مجذوب است