چه سودست در دیداری که فاصله میانمان بیش از قدمی یا میزی چوبی باشد.
... بدیدم و مشتاقتر شدم
شاید هم این از حد از ابهام نشانی از شدّت وضوح باشد.
در آنی، آنچنان ارزشها و ناارزشهایم تکانده شد که بعد از شبانهروزی همچنان در بهت و حیرتم از این عجز منطق ریحان در برابر حکمت الهی.
منطق چه جایگاهی دارد در برابر آنکه امیرکلام خواندش
لایُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکومَتِکْ
تا چه خواهد سختتر از این.
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست ...
اینکه از تکرار هرباره این اتفاق هنوز هم دلگیر میشوم، نشانه خوشیست از آنکه ریحان دچار عادت نشدهاست.
« التکرار مخلّ الفصاحة الّا ... »