بیآنکه وقعی بر آنهمه ناله و لابه نهد.
قالَ إِنَّمَآ أَشْکُواْ بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ
بهت و حیرت چنین مجدی بندیست بر کلام.
در این هروله حرف و سکوت،سخت دلتنگم،برای سخن گفتن،برای سخن شنیدن.
باز شوق یوسفم دامن گرفت
فرخنده آن دم که با مصاحبت پیری پرنیاناندیش یا ناصحی امین گذرد.
آنکس که دلی دارد آراسته معنی
میدانی،اولویّت از دل است، نه در سخن.هرگز میان آنچه بسان صدق، حیاتی میخوانی، نمیابمش.