بیا به سخن بنشینیم،با نی.تو از «عین» بگو،و ریحان همچنان مبهوت در خم «هیچ».
ساعتی در جهان خرَم بودن، بیغم بودن، بیغم بودن
میدانی،ریحانه هیچ مشاهدهپذیری از ریحان نیست،و نه حتی هیچ مشاهدهناپذیری از او.ریحانه به تمامی خواست کیهانست و نه ریحان.
گفت حافظ گلهای از دل شیدا میکرد
ریحان همچنان بر این باورست که،برای هر چیز زمانیست.اگر رفت، برنمیگردد.