میدانی،میترسم آنِ مواجهه،ستوده خیال را فرای حقیقت یابم.شاید هم،همین تشکیک باشد که حاجب است.راست میگفت،
تو خود حجاب خود حافظ از میان برخیز
میدانی،در اندیشه معامله آن سیب ناخورده سمیرمم،با ماهی خوابیدن زیر آسمان شهداد.میدانی،
اگر تو حق شنوندگی نمیدانی،حتما از ناخوبی گویندگی ریحان است.میدانم، همیشه حق بجانب توست.لیک،
اگر تو فارغی از حال دوستان یارافراغت از تو میسّر نمیشود ما را