اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

خنزیر

میدانی،
اینروزها حال پدرِ حبیبِ مدار سفر درجه را دارم.
سرگردانم،
در کوچه‌هایی که روزی طهران بودند.

مرغان بساتین را منقار بریدند اوراق ریاحین را طومار دریدند
گاوان شکم خواره به گلزار چریدند گرگان ز پی یوسف بسیار دویدند
تا عاقبت او را سوی بازار کشیدند یاران بفرختندش و اغیار خریدند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد