خستهام،از این حکم بیرحمانه خسته نشدن.ریحان تشنه پنجرهای که ساعتها و ساعتها بر لبه آن بنشیند و تنها بنگرد.
...که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید ...
... بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل
ز عقل اندیشهها زاید که مردم را بفرساید ...
... بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل