اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

اصطرلاب

مست میکند مرا اندیشه فرزند تمدّنی بودن که تجلیگاه هنر اسلامی شد

مسحنة

خود را بسته‌ام به کتاب.
برای نشنیدن صدای عقل، صدای قلب،
بی‌هدف خود را بسته‌ام به کتاب.

در تاریکی شب، چشمها جور آن دو را میکشند.

اشک غمّاز من ار سرخ برآمد چه عجب؟

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1402 ساعت 10:43 ب.ظ

حس می‌کنم تنهایی تون رو درک می‌کنم. شبیه دوران خانه نشینی منه

دلا پیش کسی بنشین که او از دل خبر دارد

ریحانه جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1402 ساعت 12:57 ب.ظ http://raihaneh.persianblog.ir

برگرد و پس بده تنهایی مرا

ریحانه جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1402 ساعت 11:09 ق.ظ http://raihaneh.persianblog.ir

غیر از این نکته که حافظ ز تو ناخشنودست
در سراپای وجودت هنری نیست که نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد