بهار ۱۴۰۰، سمینار برخط دانشگاه تهران. سخنران مدعو، شومنی کیهانشناس بود. تعریفی به غایت اشتباه از کدری عالم کرد. شک کردم. به معلم اسبق که در جلسه حاضر بود پیام دادم، اشتباه را تائید کرد. و من مات و مبهوت گذشتم.
زمستان ۱۴۰۰، سخنرانی دانشگاه شهید بهشتی. در سخنرانی گفتم اصول نسبیت عام بر حذف مفاهیم فضا و زمان بنا شده. شومن مذکور رد کرد. از مسئله سوراخ گفتم، قانع نشد، اصلاً نمیدانست. بعد از مدتی بحث استادی از انتهای سالن حرفهایم را تائید کرد، و شومن سکوت کرد. خاطرات تلخ آن روز و روضهاش بماند.
اعتدال پائیزه ۱۴۰۲. شومن مذکور، به استادی شریف رفته. میخواهد درس نامطلقی فضازمان بگوید !
گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
جای آن است که خون موج زند در دل لعل