-
تتق
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1400 00:53
نمیدانم از تمام انقلابهای نکرده ریحان بترسم یا از انقلابهای پیدرپی دوستان. بیا و اینبار رودرروی ریحان بگو، آیا بر غیر نبی هم میخوانی لَاتَخَفْ وَ لَاتَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوک
-
عیّوق
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1400 10:25
بخوان علیزاده، آن روضه «نینوا»یت را، که صبح هم طلوع کرد، بیآنکه وقعی بر آنهمه ناله و لابه نهد.
-
...
سهشنبه 19 مردادماه سال 1400 12:02
قالَ إِنَّمَآ أَشْکُواْ بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ بهت و حیرت چنین مجدی بندیست بر کلام.
-
اوتار
شنبه 16 مردادماه سال 1400 11:14
در این هروله حرف و سکوت، سخت دلتنگم، برای سخن گفتن، برای سخن شنیدن. باز شوق یوسفم دامن گرفت
-
نبل
یکشنبه 10 مردادماه سال 1400 15:34
فرخنده آن دم که با مصاحبت پیری پرنیاناندیش یا ناصحی امین گذرد . آنکس که دلی دارد آراسته معنی
-
رامش
سهشنبه 5 مردادماه سال 1400 10:54
میدانی، اولویّت از دل است، نه در سخن. هرگز میان آنچه بسان صدق، حیاتی میخوانی، نمیابمش.
-
هالی
جمعه 11 تیرماه سال 1400 23:08
تو بیش از من از این ترس آگاهی که چنین میزانی بر من میخوانی: ... وَ لا تَیْأسُوا مِنْ رَوْحِ اللّه إنَّهُ لا یَیْأسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إلّا الْقوْمُ الْکافِرُون
-
واله
یکشنبه 6 تیرماه سال 1400 11:21
شاید هم ندانی، شیفتگی در خیال، به مراتب عمیقترست از شیفتگی در نخستین نظر. و هجرانش، به مراتب سختتر، به مراتب تحمّلناپذیرتر. امید تو بیرون برد از دل همه امیدی سودای تو بیرون کرد از سر همه سودایی
-
حداء
جمعه 4 تیرماه سال 1400 21:13
ریحان نادانست بر حکمت ندانستنش. ذکر آرد فکر را در اهتزاز ذکر را خورشید این افسرده ساز
-
حنیف
شنبه 29 خردادماه سال 1400 00:27
مرزیست به غایت باریک، میان تعصب و پایبندی به اخلاق. هاتف، مرا بخوان به صدق. ای سایه صبر کن که برآید به کام دل آن آ رزو که در دل امیدوار توست
-
مصحف
چهارشنبه 12 خردادماه سال 1400 18:30
نیمه خرداد من بازهم میگذرد، بیآنکه شبی را زیر آسمان کویری گذرانده باشم. فاصله زیادی نیست تا بعثت بر نفس، ریحان.
-
ازرق
جمعه 7 خردادماه سال 1400 09:41
به آیین سالها پیش خود بازگرد ریحان: «ندانستن ارجح است بر پرسیدن» به یادآر، کار بد مصحلت آن بود که مطلق نکنیم.
-
طغرا
سهشنبه 4 خردادماه سال 1400 00:40
ادّعا نداشتن، خود ادّعای بزرگیست. این همه زخم نهانست و مجال آه نیست
-
جهد
جمعه 31 اردیبهشتماه سال 1400 01:45
گاهی هم، نه کلام کفایت میکند، نه قلم. گاهی، تنها باید نگاه کرد، از عمق تا عمق ... که یار ما چنین گفت و چنان کرد
-
گدار
دوشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1400 21:59
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرم، صبا گر چاره داری وقت وقت است. پ.ن. باطن را نمیدانم، امّا در ظاهر معنای چندان بعیدی از هم ندارند، عاطل، باطل.
-
.
چهارشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1400 10:45
میدانی، ریحان، امیری ورای این قرائت رسمی از علی، میطلبد. چون ندیدند حقیقت ...
-
نقب
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1400 18:42
جنگ هفتاد و دو ملّت همه را عذر بنه ریحان. .. إلّا مَن أتَی اللّهَ بِقَلْبٍ سَلیمْ ... تنها پاسخ به سرگردانی در هزارتوی شک و مکتب است.
-
بند
شنبه 28 فروردینماه سال 1400 10:53
او موفّقست و ریحان معلّق. مقصود یکی بود، دریایی روان و عمیق. لیکن، تشتت در آغاز بود: یکی از برکهای عمیق امّا محدود و دیگری از دریایی وسیع امّا کم عمق.
-
سنجه
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1400 19:42
کاش «یاری» را ناوردا نمیدانست. هرچه با من بود و از من بود نیست
-
قرابه
دوشنبه 16 فروردینماه سال 1400 08:27
کاش انتگرال مسیر میدانستم تا لذّت شرب هفت خطش میبرد تلخی امروز را به تمامی. حیف که نمیدانم، حیف که نمیداند، حیف که نمیخواهد.* * مفعولها سهگانهاند و متفاوت.
-
پیرا
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1400 14:29
تا کی این پردههای بهت و ناباوری از میان رود، و دوباره آن ریحان شوم که تو خواستی و تو ساختی. هزار سال زمن دور شد ستاره صبح ببین کزین شب ظلمت جهان چه خواهد دید
-
طنطنه
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1400 19:05
باید پناه برد، به تمام کتابهای خوانده و نخوانده. تنها راه همین است ریحان. آتش زدی در عود ما، نظاره کن در دود ما
-
محاکات
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1400 15:07
نسیم باد نوروزی [شاید] همان نادانستهای را به ریحان رساند که ناصح در پاسخش خوانده بود: «إنَّ الَّذینَ لایُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَیَّنَّّا لَهُمْ أَعْمالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُون» سیاوش، برای آن دردهایی که هیچ فریادی لحظهای ساکتش نمیکند، چه خواندهای؟
-
طرقه
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1399 19:48
دو روزیست که تنها مفر شب ... سکوت کویر است. میدانی، گذاشته بودمش برای روزهای خاص. « دریغا نیست ... »
-
مأذنه
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1399 20:12
گاهی، وقت هم مثل معرفت است، نداشتنش خوب نیست. سیپاره به کف در چلّه شدی سیپاره منم ترک گله کن
-
حصاد
چهارشنبه 6 اسفندماه سال 1399 13:07
برای ریحان از امید نگو، تا سحرگاهان که میداند که بود من ...
-
بریه
یکشنبه 26 بهمنماه سال 1399 01:07
قلم بود و حرمتش ... غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
-
سهب
یکشنبه 19 بهمنماه سال 1399 00:22
شاید تنها راه رهایی از این دو راهی، آن ندایی باشد که نوادگان شیخ روزبهان را به شیراز باز خواند. ... یا هست و پردهدار نشانم نمیدهد
-
تتق
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1399 13:27
در این هیاهوی تلخ، تو را گم کردهام. بیا و مرا ببر به قصههای عطر برنج، رنگ نارنج. حتی به حد طلوع دو هلال نو.
-
رصاد
جمعه 3 بهمنماه سال 1399 18:44
تصمیمی عجیب در آستانه بود، ندا آمد، «آقای درخشانی، یه دشتی هم برای ما کوک کن!» کلام ناصح امین در خاطرم آمد و آرزو این شد، «آقای درخشانی، یه گرانش کوانتومی هم برای ریحان کوک کن!»